طراحی مدل مالی
گام 1. طرح داستان
قبل از انجام هر کاری فکر کنید در مورد چه داستانی سخن خواهید گفت.
گام 2. Google Sheets و اکسل
مدل شما دهها بار تغییر خواهد کرد و احتمالا با افراد زیادی در این باره همکاری خواهید داشت. بنابراین بهتر است از اکسل و Google Sheets استفاده کنید تا دادهای را از دست ندهید.
گام 3. واقعیتها را ثبت کنید / سوابق گذشته
نکته: حالا شما شروع به ثبت ارقام میکنید. این بخش برای اغلب شما ملالآور است چون اکثر مردم احساس ناراحتی عمیقی از کار با اعداد دارند!
به یاد داشته باشید: این یک مدل برای شما و نیز برای سرمایه گذاران است. بیش از حد پیچیدهاش نکنید. همه چیز را ساده نگه دارید. شما نیاز دارید که با مدل و تغییر اعداد درون مدل راحت کار کنید.
در صورتی که تامین مالی کسب و کارتان را تنظیم کردهاید. نمودار سود و زیان خود را وارد اکسل یا Google Sheets کنید. اگر نمیتوانید، یک نمودار سود و زیان ساده آنلاین پیدا کنید و با کپی آن کار خود را شروع کنید.
گام 4. با پیشبینی هزینههایتان شروع کنید.
شما نمیتوانید درآمدتان را با هیچ نوع دقتی پیشبینی کنید، اما باید بتوانید هزینههایتان را مدیریت کنید.
بر اساس گزارشی که به سرمایهگذاران میدهید و نیز راهبردی که دنبال میکنید، شروع به مدلسازی از هزینههایتان کنید. مهمترین نکته تعداد کارکنان تیم و حقوق آنهاست. هزینهها قسمت راحت مدل شماست. چون به طور نظری، شما کنترل کامل روی اینکه پولتان را کجا هزینه کنید و چه کسی را استخدام کنید دارید.
گام 5. قیف درآمدتان را بسازید
این بخشِ سخت مدل است. هیچکس نمیداند تجارت شما چطور پیش خواهد رفت و کدام پیشبینیها در مورد شما درست است، هر کسی آنها را با شک و تردید تفسیر میکند.
این قسمت برای سرمایهگذار جالب است زیرا میتواند بفهمد که شما در مورد تجارت چه فکری میکنید.
- مشتریان شما چه کسانی هستند؟
- قیمت اصلی شما چیست؟ایت
- قیف فروش شما چه شکلی است و چگونه تغییر میکند؟
راحتترین راه برای شروع این است که آن را بر اساس سوابق کسب و کار خود پایهگذاری کنید. عملکرد رو به جلوی گذشته را با بهبودهایی که صورت گرفته نشان دهید و آنها را به سادگی توضیح دهید. اگر هنوز هیچ سابقهای ندارید میتوانید از معیارهای رقبا و شرکتهایی که در فضای مشابه کار میکنند استفاده کنید. فرضهایتان را معقول بسازید.
گام 6. واحدهای اقتصادی را استخراج کنید
این یکی از جالبترین نقاط عطف برای سرمایهگذاران است.
- هزینه کسب مشتری (CAC): چه مقدار پول خرج کردید تا مشتری کسب کنید؟
- هزینه تبلیغات: چه میزان و با استفاده از چه ابزارهایی محصول خود را تبلیغ میکنید؟
- روشها و فرآیندهای قیمتگذاری
- نرخ تکرار: چقدر معمولا این مشتریها بازمیگردند؟
- ارزش طول عمر (LTV): مشتریان چقدر زمان صرف کار با پلتفرم شما میکنند؟
سرمایهگذاران معمولا تمرکز زیادی روی این بخش میگذارند چون آنها مقیاسپذیری کسبوکار و توانمندی شما را با این دادهها میتوانند ارزیابی کنند. در مرحله اولیه، اگر مدل کسب و کار متقاعدکننده است، هنوز یک ارزیابی منطقی با ارزش است. فراموش نکنید که سرمایهگذاران استارتاپ شما را به عنوان یک ماشین پولساز میبینند. آنها یک ریال داخل ماشین قرار میدهند (CAC)، میخواهند بدانند ساز و کار ماشین چگونه است(نرخ تکرار) و چند ریال از آن خارج خواهد شد(LTV).
گام7. برنامهریزی سناریو
سرمایهگذاران میدانند که برخی چیزها هرگز در قالب برنامه نمیگنجند. بنابراین آنها بیشتر فرضهای شما را کاهش میدهند یعنی چرخه فروش کندتر، نرخ تبدیل، اینکه چقدر از سهم بازار را از آن خود میکنید، اینکه چقدر نرخ رشد شما در طول زمان کاهش پیدا میکند و درآمدی که بر پرداختیها و استخدام شما تاثیر خواهد گذاشت.
خوب است که چند سناریوی متفاوت را برای احتمالات مختلف در مسیر رشد کسب و کار پیشبینی کنیم و بر اساس آنها پیشبینیهای مالی را بسازیم. چند فرض برای افزایش هزینهها، کاهش و یا رشد درآمد در نظر گرفته و بر مبنای آن طرحهای مالی را ایجاد کنید.